اليناالينا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

الیناگلینا

سرماخوردگی الینا و مامان

چهارشنبه (22/02/95) شب تب كردي و مريض شدي .منم  كه بيدار شدم ديدم وضعيت من از تو هم بدتر ه گوشم چنان تيري مي كشيد .طفلي بابايي بيدار بود و تو را پاشويه مي كرد و دارو بهت مي داد و منم سر درد و آبريزش و .. خلاصه صبح بابايي رفت سر كار  و من و شما هم رفتيم دكتر .رفتيم كلينيك فارابي ،مامان چكاپ داد و  اومديم پايين دكتر داروهامون را گرفتيم و اومديم يه دور بزنيم  كه طبق معمول تو توت فرنگي ديدي و يه بسته خريديم و همونجا شستيم و توي راه خوردي . ماماني هم از مغازه لوكس يه جفت شكر ريز خوشگل خريد(25t). بعد اومديم خونه و از داروهامون خورديم و يه كم سوپ و عدسي خورديم و  بعد از دوش گرفتن وسايلمون را جمع كرديم و...
25 ارديبهشت 1395

مهموني هاي اين روزا

  95/02/11 رفتيم خونه ليلا (كاميار اينا) . خونشون را عوض كرده بودند و به خاطر خونشون رفتيم. خيلي خوش گذشت اونجا تو هم با بچه ها كلي بازي كرديد. 95/02/16 خونه زهرا قرباني همكار مامان رفتيم كه اونم  مي خواد مهاجرت كنه تركيه و  يه جشن خداحافظي گرفته بود .اونجا هم  بچه ها كلي شلوغ كردند.اما تو نسبت به بچه هاي ديگه عاقلانه تر رفتار مي كردي. 95/02/23 هم تولد وانيا جون دعوتيم دختر همكار مامان الهام جون.كه قراره بريم. ...
21 ارديبهشت 1395
1